۶مهر اعدام سیدمهدی هاشمی

سید مهدی هاشمی (۱۳۲۳–۶ مهر ۱۳۶۶) از اعضای اولیه و مؤسسان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و برادر داماد آیتالله منتظری، قائم مقام رهبر جمهوری اسلامی بود. وی پیش از انقلاب به اتهام معاونت در قتل آیتالله شمسآبادی دستگیر و در فروردین ماه ۱۳۵۵ محکوم شده بود.
او پس از انقلاب، مسئول واحد روابط عمومی و عضو شورای عالی فرماندهی سپاه بود و مسئولیت نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عهده داشت و تا انحلال این واحد به فعالیت در این سمت ادامه داد.
هاشمی پیش از انقلاب همراه با محمد منتظری با گروههای مسلح در لبنان و لیبی در ارتباط بود. در ماجرای مک فارلین، او برای اولین بار این ماجرا را در روزنامه لبنانی الشراع فاش کرد.
وی مدتی بعد دستگیر شد و به اتهام قتل آیتالله شمسآبادی و چند نفر دیگر توسط علی رازینی مجدداً محاکمه و در نهایت اعدام شد.
سید مهدی هاشمی در سال ۱۳۲۳ در خانوادهای روحانی در شهر قهدریجان از توابع شهرستان فلاورجان اصفهان متولد شد. پدر او آیتالله سید محمد هاشمی از علمای صاحب نام و استاد حوزه علمیه اصفهان بود و مادر وی طوبی فقیه ایمانی فرزند شیخ عبدالحسین فقیه ایمانی از علمای اصفهان بود.
سید مهدی پس از گذراندن دوران دبستان، به تحصیل علوم حوزوی نزد پدرش و سایر اساتید آن زمان از جمله سیدمحمد جواد غروی، نورالدین اشنی، سید عطاالله فقیه، احمدآقا امامی، معلم حبیب آبادی و میرزا علی آقا عبودیت مشغول شد و بسیاری از دروس مقدمات و سطح را در اصفهان فرا گرفت.
سیدمهدی هاشمی در حوزه علمیهٔ اصفهان به تبلیغ مواضع آیتالله خمینی پرداخت و رساله، عکس و بیانیههای او را توزیع میکرد.
این فعالیتها زمینهٔ آشنایی وی با محمد منتظری و همکاری گستردهٔ بعدی سیدمهدی هاشمی با وی در زمینهٔ مبارزه با رژیم شاه شد.
به همین سبب ساواک اصفهان او را به همراه چند نفر از همفکرانش همچون عباس صفائی وهستهای بازداشت نمود که پس از چند ماه همگی آزاد شدند و وی مجدداً به فعالیتهای خود در رابطه با نهضت اسلامی ادامه داد.
او در این مقطع پس از ورود به حوزه علمیه و کسب مدارج علمی در نهم شهریورماه ۱۳۴۶ که در حال تحصیل درس خارج در حوزه علمیه قم بود، به خاطر نوشتن مقدمهای بر اعلامیههای آیتالله بهبهانی و آیتالله خمینی دربارهٔ حمایت از اعراب در جنگ با اسرائیل و تحریم رابطه با یهودیان و نیز به جرم انتشار و توزیع این اعلامیهها در قم و اصفهان، مجدداً بازداشت شد.
پس از آزادی سیدمهدی از زندان، محمد منتظری در تهران به همراه عدهای دیگر از انقلابیون درصدد تشکیل سپاه پاسداران برآمدند. به این منظور او از سیدمهدی هاشمی تقاضای کمک کرده که به تهران رفته و در تشکیل سپاه با وی و دیگران، همفکری و همکاری نماید.
سیدمهدی هاشمی که حال فردی دارای سوابق مبارزاتی، زندان و شکنجه در رژیم شاه بود به دلیل فن بیان و قلم، مطالعات گسترده و هوش و ذکاوت ذاتی، بدل به شخصی جنجالی شد که از سوی جناحهای مختلفی مورد اتهام و انتقاد قرار میگرفت.
در سالهای اول انقلاب، سید مهدی هاشمی به عضویت شورایعالی فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و حدود ۵ سال عضو شورای فرماندهی سپاه بود. او از جمله مؤسسین این نهاد بود که در آغاز چندی را عهده دار مسئولیت واحد روابط عمومی سپاه شد و سپس به پیشنهاد سید علی خامنهای و تصویب شورای انقلاب، عهده دار مسوولیت واحد نهضتهای آزادی بخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
وی در این مقطع چندین بار به اتفاق سایر اعضای شورای فرماندهی سپاه به دیدار خمینی رفت. خامنهای نقش خود را دردادن مسئولیت ذکر شده به سیدمهدی در یکی از دیدارهای خود در زمان قائم مقامی آیت الله منتظری به وی یادآور شده بود.
سید مهدی هاشمی علیرغم تلاشهایی که برای طرد او انجام میشد تا چندی پیش از دستگیری نیز، هنوز چهره موجه و قابل اعتمادی نزد بسیاری از شخصیتهای جمهوری اسلامی به شمار میرفت.
در همین رابطه هاشمی رفسنجانی در دومین قسمت مصاحبهٔ خود با سایت آینده که در اول خرداد ۹۰ منتشر شد میگوید:
آیتالله خامنهای، سیدمهدی هاشمی را به عنوان مسئول نهضتهای خارج از کشور منصوب کرده بودند. ایشان از طرف امام در این بخشها مسئولیت داشتند و به ایشان مسئولیت دادند. کارهایی که در افغانستان شد، بیشتر توسط آقای سیدمهدی اداره میشد به گونهای که آیتالله مشکینی در سال ۱۳۶۰ در جمع فرماندهان سپاه استان آذربایجان شرقی خود را شیفته درایت، ذهن و فکر سید مهدی دانسته و خطاب به فرماندهان سپاه استان گفت که قدر این مرد بزرگ را بدانید.
همچنین به دنبال کشتهشدن شهدای محراب، آیتالله خمینی در مورخهٔ ۱۵ تیرماه ۱۳۶۱ از محسن رضائی به عنوان فرمانده سپاه پاسداران میخواهد که نسبت به حفاظت از شخصیتها از طریق سپاه پاسداران اقدامات ضروری انجام گیرد.
متعاقب آن محسن رضایی طی حکمی سیدمهدی هاشمی را مسئول این کار و برطرف کردن نارساییهای حفاظتی و تدوین وظایف مربوطه قرار میدهد و از کلیهٔ فرماندهان ردههای مختلف تشکیلاتی سپاه میخواهد که در این مسئله با سیدمهدی هاشمی کمال همکاری را نمایند.
در اواخر سال ۱۳۶۰ سید حسین موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب اسلامی نیز، طی حکمی سید مهدی هاشمی را به سمت نماینده دادستان کل انقلاب منصوب کرد و وظایف وی را چنین برشمرد: «به موجب این حکم به سمت نماینده دادستان کل انقلاب اسلامی منصوب میشوید تا وظایف محوله را که عبارت است از کنترل و شناسایی عناصر مشکوک در رابطه با نهضتهای آزادیبخش و گروههای منحرف خارجی و اقدامات تعقیبی انجام و نسبت به جمعآوری دلایل جرم و در صورت بازداشت متهم طبق موازین شرعی اقدام و در هر مورد پرونده و متهم را فوراً به دادسرای انقلاب اسلامی مرکز ارسال و اعزام دارید.»
از قرار اظهارات بعضی از دوستان همکار او در سپاه، دراین مقطع روابط سیدمهدی با خامنهای و حزب جمهوری اسلامی خیلی خوب و صمیمی بود، ولی به تدریج با سقوط جایگاه حزب در بین مردم و حمایت خامنهای از جناح راست حزب، سیدمهدی از خامنهای فاصله گرفت و پس از مدتی، نسبت به یکدیگر حساسیت پیدا کردند. در این زمان تنشهایی میان حزب جمهوری اسلامی و بیت آیتالله منتظری به وجود آمده بود و حزب جمهوری اسلامی که تلاش داشت در سپاه نفوذ خود را افزایش دهد در صدد حذف واحد نهضتهای آزادیبخش و کنار زدن سید مهدی هاشمی برآمد.
وی در اعترافات خود به موارد زیر اذعان میکند که در نامه سید احمد خمینی به آیتالله منتظری، موسوم به «رنجنامه» ذکر شده است.
- اقرار به ساواکی بودن.
- لو دادن همانهایی که دستور به آنها داده بود که شمسآبادی را ترور کنند.
- دعا به خانواده سلطنتی.
- دستور قتل جهان سلطان و مهدیزاده.
- دستور قتل شمسآبادی.
- دستور قتل صفرزاده.
- دستور قتل مهندس بحرینیان.
- دامن زدن به اختلاف سپاه و کمیته.
- دستور اختفاء مقادیر قابل توجهی اسلحه و مهمات و مواد منفجره.
- تحریک سپاه لنجان و سپاههای خمینی شهر، درچه و مبارکه به وحدت و ایستادن در مقابل سپاه اصفهان.
- جعل و نشر اوراقی به نام طلاب و فضلای افغانی علیه وزارت خارجه.
- جعل سند ساواکی بودن دکتر هادی و علیه بعضی روحانیون اصفهان.
- دستور قتل عباسقلی حشمت و دو فرزندش.
- انحلال سازمان نصر و درگیری و آدمکشی در آن.
- جعل اسناد دولتی.
- نگهداری اسناد طبقهبندی شده.
- چاپ و نشر دفتر و اعلامیه با عنوانهای روحانیت بیدار علیه مسوولین نظام.
یکی از مواردی که ری شهری و رسانههای آن زمان بر آن مانور میدادند کشف خانه تیمی بود که توسط مهدی هاشمی اداره میشد. در شهریور ۱۳۶۵ ری شهری وزیر اطلاعات وقت در اینباره مینویسد:
دو نفر از اتباع کره جنوبی از شخصی به نام «شنیتا رضایی» در کلانتری ۵ تهران به عنوان سارق شکایت کردند. کلانتری برای انجام تحقیقات نامبرده را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی و منزل فرد دستگیر شده یک عدد اسلحه کمری، مقادیر زیادی شناسنامه جعلی و اسناد و مدارک جعلی کشف و ضبط گردید. فرد دستگیر شده در پاسخ به بازجوییها آدرس خانهای را در خیابان یوسف آباد ارایه داد که پس از تحقیقات مشخص شد که این خانه مربوط به نهضتهای آزادی بخش است که زیر نظر سید مهدی هاشمی فعالیت میکند.
در آن خانه ۴۹ قلم اجناس غیرقانونی از قبیل اسلحه، مواد منفجره، پودر سرطان زا و اسناد جعلی وجود داشت که بعد از کشف، سید مهدی دستگیر و به اعدام محکوم شد.
این درحالی است که خود آیتالله خامنهای سید مهدی هاشمی را به عنوان مسئول نهضتهای خارج ازکشور منصوب کرده بودند. وی از طرف خمینی در این بخشها نیز مسوولیت داشت.
منتظری در کتاب خاطرات خود مینویسد:
سید مهدی هاشمی در حدود ۵سال در شورای مرکزی سپاه بود و همراه با محمد منتظری در نهضتهای خارج از کشور فعالیت میکرد و مدام هم به امام و هم به مسئولین اطلاعات و غیره گزارش میداد. خود مسئولان اطلاعات خانه و امکانات در اختیار آنها قرار میدادند و به آنها برای انجام مأموریت در خارج از کشور حکم میدادند.
آقای حسنی که از دوستان سید مهدی که بعداً او را بازداشت کردند و سر و صداها بعداً از بازداشت او شروع شد، از افراد مورد وثوق وزارت اطلاعات بود.
در جلسهای که با حضور فلاحیان و ری شهری در منزل ما برگزار شد من به آقای فلاحیان گفتم مگر همین آقای حسنی مورد اعتماد شما نبود؟ مگر با او فعالیت نمیکردید؟ مگر عمده این امکانات را شما در اختیار شان قرار نمیدادید؟ گفتند چرا، گفتم پس چه طور شد که این خانه شد خانه تیمی و خلاف مقررات شد؟
بالاخره پس از این قضایا، آیت الله خمینی در طی نامهای به آیت الله منتظری مطالبی دربارهٔ سید مهدی هاشمی نوشت و آیتالله منتظری هم در ذیل یک نامه ۹صفحهای جواب آن را داد. پس از آن، آقای احمد حسنی نماینده سید مهدی هاشمی را در خانه به اصطلاح تیمی بازداشت کردند و بعد سید مهدی را احضار کردند.
سپس دستگیریها در حد وسیع در بیت آیتالله منتظری آغاز شد. سید مهدی هاشمی در سال ۱۳۶۵ دستگیر شد و یک ماه پس از این دستگیری ریشهری با حکم خمینی به عنوان مسئول رسیدگی به پرونده انتخاب شد.
هاشمی در طی زمان بازجویی به خاطر دروغ گفتن در پاسخ به سوالات متحمل هفتاد و پنج ضربه شلاق شد. پس از طی هشت ماه بازجویی، فیلم اعترافات هاشمی تهیه شد که پس از بازبینی خمینی و چند تن از نزدیکانش از تلویزیون سراسری ایران پخش شد.
به علت نزدیکی هاشمی به حسینعلی منتظری برخی اعدام وی را با استعفای منتظری از قائم مقامی رهبری در ایران مرتبط میدانند. منتظری پس از مطرح شدن اینکه بیت و خودش تحت تأثیر مهدی هاشمی هستند در نامه معروف به خمینی نوشت: اگر سید مهدی هاشمی را پیش من تکهتکه کنند، من خودم را به کسی نمیفروشم و استقلال فکری و ارادی خود را حفظ میکنم و خانه من فعلاً که منشأ اثری نیستم، قیم لازم ندارد.
آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود در ذیل این حوادث مینویسد:
ماجرای دیگری که علیه سید مهدی هاشمی راه انداختند ماجرای مکه بود.
درآن زمان سپاه برای انتقال مواد منفجره به عربستان از ساکهای زائران بدون اجازه آنها استفاده کرد.
پس از افشای این در عربستان و رفتن آبروی ایران، در همه جا زمزمه راه انداختند که خوب است بگوییم این نیز تقصیر سید مهدی هاشمی است. این درحالی بود که سید مهدی آن موقع درگیر مشکلات خودش بود. یکی از افراد سپاه که از متصدیان این امر ناجوانمردانه بود آمد نزد من و گفت که مسئولین من اصرار دارند تا بگوییم این امر توسط سید مهدی هاشمی انجام شده است؛ و در مجلس و دولت و… این دروغ را شایع کردند.. ملاحظه کنید بی تقوایی تا چه حد