۱۱ شهریور درگذشت دلکش

عصمت باقرپور بابلی (زادهٔ ۳ اسفند ۱۳۰۳ در بابل، درگذشتهٔ ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ در تهران) با نام هنری «دلکش»، خواننده موسیقی سنتی، فولکلور و پاپ ایرانی بود.
از وی با عناوینی چون «زن حنجره طلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» یاد میشود. او ترانههایش را تنها به دو زبان فارسی و مازندرانی خواندهاست. وی همچنین در چند مورد به ترانهسرایی هم پرداخته و این کار را با تخلص «نیلوفر» انجام داده است.
از جمله ترانههایی که او خود نوشته و خوانده، ترانهٔ «ساز شکسته» است. دلکش در غروب ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ در تهران درگذشت و جنازهاش پس از چهار روز در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
در رادیوها و تلویزیونهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی خبری از درگذشت او گفته نشد و تنها چند روزنامه خبر مرگ او را در چند خط نوشتند.
عصمت در ۱۷ سالگی به پنجم دبستان رسید. در آن زمان دانشآموزان پنجم و ششم دبستان هفتهای یک ساعت آموزش موسیقی میدیدند و به آنها سرودهای میهنی آموزش داده میشد.
روزی در همین کلاسهای موسیقی، عصمت به همراه دیگر همشاگردیهایش در حال خواندن سرود بود که آموزگار موسیقی، آقای «ظهیرالدینی» که ویولنیست هم بود، وی را صدا زد. آموزگار از قشنگی و رسایی صدای عصمت تمجید کرد و گفت که یک نت بالاتر از همهٔ دخترها میخواند.
سپس ظهیرالدینی از دلکش پرسید که آیا دوست دارد در رادیو بخواند. در آن زمان رادیو در ایران به تازگی بنیانگذاری شده بود و دلکش هم نمیدانست که رادیو چیست. با این وجود راضی شد تا با ظهیرالدینی به «ادارهٔ موسیقی کشور» در میدان بهارستان برود.
در آن هنگام هیئت رئیسهٔ ادارهٔ موسیقی را روحالله خالقی، علینقی وزیری و حشمت سنجری تشکیل میدادند. ظهیرالدینی عصمت را نزد روحالله خالقی برد و او پس از شنیدن صدای عصمت، وی را نامنویسی کرد و به دست استادی سپرد تا آواز را به عصمت آموزش دهد.
این استاد عبدالعلی وزیری بود که پسرعموی علینقی وزیری میشد. عصمت بسیار زود گوشههای درآمد، زابل، مویه و مخالف دستگاه سهگاه را آموخت. حدود پنج یا شش ماه طول کشید تا عصمت توانست سراسر دستگاه سهگاه را یاد بگیرد. آموزش آواز عصمت دو تا سه سال به درازا کشید و وی دستگاههای گوناگون را آموخت.
پس از دو تا سه سال آموزش نزد عبدالعلی وزیری، عصمت اکنون این آمادگی را داشت تا به جرگهٔ خوانندگان رادیو بپیوندد. در آن هنگام عصمت نزدیک به ۲۰ سال داشت و کمتر از پنج سال از بنیانگذاری رادیو در ایران میگذشت.
هنگام آغاز کار دلکش در رادیو، آهنگسازی برای همکاری با وی وجود نداشت و او نمیتوانست تصنیف بخواند؛ بنابراین با توجه به تسلط و مهارتش در خواندن ترانههای محلی مازندرانی، تصمیم گرفته شد که برای جبران این کاستی، او پس از خواندن هر آواز در رادیو، یک آواز محلی مازندرانی هم بخواند.
آوازهایی مانند «ربابهجان»، «مریمجان»، «زهراجان»، «امیری»، «رعناجان» و… که دلکش این آوازها را از زمان کودکیاش در بابل بلد بود و میخواند. در آن سالها خواندن آوازهای بومی چندان فراگیر نبود و سبک خاص دلکش در کنار خواندن صحیح و دلنشیناش، موجب شد تا بسیار زود سر زبانها بیفتد.
مردم از آوازهای مازندرانی دلکش بسیار استقبال کردند و نامههای فراوانی برای تکرار ترانههای مازندرانیاش به رادیو فرستاده میشد.هر یکشنبه که او در رادیو اجرا داشت، مردم بسیاری روبروی ساختمان رادیو جمع میشدند تا او را از نزدیک ببینند.
روحالله خالقی برای آغاز حرفهٔ عصمت، نام هنری «دلکش» را برگزید. دلکش نام گوشهای از دستگاه ماهور است.
در مدت زمان کوتاهی که از پیوستن دلکش به رادیو گذشته بود، در حالی که او تنها ۲۱ سال داشت، به جمع بزرگان رادیو پیوست و با خوانندگان بزرگ و نامی ترانههای دوصدایی اجرا کرد.
به دلکش القابی چون «زن حنجره طلایی» و «بانوی آواز ایران» دادهاند.
دلکش در شصت سال زندگی حرفهای خود بیش از ۲۰۰ ترانه، آواز و تصنیف خواند. ترانهسرایان و شاعرانی که بیشترین سرودهها را برای وی سرودهاند، در درجهٔ نخست رحیم معینی کرمانشاهی و سپس بیژن ترقی، اسماعیل نواب صفا، ناصر شریفی، پرویز خطیبی، رضا جلیلی، کریم فکور، رهی معیری و حسین مسرور بودهاند.
از آهنگسازانی که بیشترین آهنگ را برای دلکش ساختهاند هم میتوان مهدی خالدی، پرویز یاحقی، علی تجویدی و حبیبالله بدیعی را نام برد.
دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و در نهایت در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ در تهران و در بیمارستان «ایرانمهر» به دلیل بیماری کلیوی درگذشت.
خانوادهٔ دلکش تصمیم گرفتند تا وی را بدون هیچ مراسم ویژهای خاکسپاری کنند. با وجود این که تنها پسر دلکش، «سهیل فزونمایه» از پیش تصمیم داشت تا پیکر مادرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شود، ولی با گذشت چند روز از درگذشت وی، هیچکدام از اعضای خانوادهٔ دلکش برای تحویل پیکر او به بیمارستان نرفتند.
«محمدحسین همافر» رئیس مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد کرد تا پیکر دلکش در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شود،[ولی همسر پیشین دلکش، «داریوش فزونمایه» با این کار مخالفت کرد.
ولی در نهایت پیکر او پس از چهار روز در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
پس از مرگ دلکش، به جز چند نشست و سخنرانی کوچک، مراسم چندانی برای بزرگداشت وی برگزار نشد. همچنین شبکههای رادیویی و تلویزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خبری از درگذشت وی پخش نکردند. بیشتر روزنامهها هم دربارهٔ مرگ وی چیزی ننوشتند و تنها چند روزنامه چند سطر کوتاه دربارهٔ درگذشت وی نوشتند.