زندگی نامه میرازی شیرازی

او ۱۵ جمادیالاول ۱۲۳۰ در محله «درب شاهزاده» شیراز متولد. پدرش میرزا سید محمود شیرازی خطاطی برجسته بود و در نوشتن نستعلیق مهارت داشت. میرزا حسن در دوران طفولیت پدرش را از دست داد و سرپرستی او و برادرش اسدالله، به عهده دائیش میرزا سید حسین موسوی افتاد.
تحصیلات اولیه میرزای شیرازی
میرزا حسن از سن چهارسالگی زیر نظر استادی که دایی اش میرزا سید حسین شیرازی، برای تعلیم او فراخوانده بود، مشغول یادگیری کتابت شد. بعد از یادگیری قرائت و کتابت فارسی، از تاریخ ۱۲۳۶ قمری به آموختن زبان عربی پرداخت و در سن هشت سالگی تحصیل مقدمات را به پایان رساند.
از آنجا که میرزا سید حسین میخواست خواهرزادهاش در آینده به وعظ و خطابت بپردازد، او را به میرزا ابراهیم، نامآورترین خطیب شیراز سپرد. زیرنظر این استاد میرزا حسن مأمور تا روزی یک صفحه از ابوابالجنان قزوینی را از روی کتاب حفظ کند و فردا در مسجد وکیل برای مردم بخواند. میرزا حسن هرصفحه را با دو بار خواندن به حافظه میسپرد.
او سپس به فراگرفتن فقه و اصول مشغول شد و در دوازده سالگی پای درس شیخ محمدتقی، بزرگترین مدرس شرح لمعه در شیراز نشست. وی تا ۱۸ سالگی در درسهای شیخ محمدتقی شرکت میکرد، تا آنکه به توصیه استادش برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت.
تحصیل در اصفهان
سید محمدحسن حسینی شیرازی به نوشته خود در تاریخ ۱۷ صفر ۱۲۴۸ قمری (۱۲۰۵ خورشیدی) وارد اصفهان شد. سپس در مدرسه صدر بازار حجرهای گرفت و به حلقه درس محمدتقی رازی پیوست. اما در ابتدا به دلیل کثرث شاگردان، امکان صحبت با استاد و پرسیدن سوالات برای او فراهم نمیشد.
به همین دلیل به همراه چندتن از طلاب علاقهمند از استاد خواهش کردند که وقت معینی برای پرسش سوالات در اختیار آنان گذاشته شود. شیخ رازی از این پیشنهاد استقبال کرد و به دنبال آن در کنار جلسه عمومی درس، چندین جلسه خصوصی با حضور میرزا حسن و دوستانش برگزار شد که تا زمان فوت شیخ ادامه داشت.
او پس از درگذشت محمدتقی رازی، در درس میر سید حسن بیدآبادی، معروف به مدرس، حاضر شد و پیش از آغاز بیست سالگی از وی اجازه اجتهاد گرفت. او ده سال در اصفهان اقامت داشت و علاوه بر بیدآبادی از محضر محمدابراهیم کلباسی نیز استفاده کرد.
سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید میگوید: وقتی با حاج شیخ مرتضی حائری که دارای فکر جوان بود و من اوائل بیع مکاسب را پیش ایشان خواندهام مذاکرة علمی میکردیم، مذاکرة ما طول میکشید. ایشان میفرمود: برای تو درس میرزای شیرازی خوب است، چون بحث میرزا هفت ساعت طول میکشید! شنیدم وقتی میرزا درس میگفته ابتدا مطلبی طرح و سپس از یک یک شاگردان نظرخواهی میکرد و هر یک نظر خود را مطرح میکردند. گاهی به میرزا خُرده میگرفتند که فلانی از نظر علمی در مرتبهای نیست که از او نظرخواهی میکنید. میرزا میگفت: گاهی در همین صحبتهای علمی جرقّههایی به ذهن اشخاص میزند، من از آن جرقّهها استفاده میکنم. وقتی میرزا همة انظار شاگردان را میشنید، خودش داوری و محاکمه میکرد
سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید میگوید: مرحوم حاج آقا رضا زنجانی از والدشان مرحوم حاج سید محمد زنجانی نقل کرد که میگفت یکی از آقایان میگفت که من سه برخورد با میرزای شیرازی داشتم: یک دفعه با یکی از همشهریها نزد میرزای شیرازی رفتیم. در آن برخورد میرزا تمام قد برای ما بلند شد. یک مرتبه خصوصی نزد میرزا رفتم. ایشان یک «یا الله» گفت و نشستیم. یک بار هم در درس شرکت کردم و ایشان اصلاً متوجّه من نشد. میرزا به تناسب سه موقعیت سه برخورد مختلف داشت. ایشان برای حفظ احترام ما پیش همشهریها تمام قد بلند شد، ولی در درس هیچ گونه توجّهی نکرد. خلاصه، ایشان فوقالعاده عاقل بود و هر جا در وقت خودش و در جای خودش رفتار متناسبی داشت